می بینی دنیا را؟
سلام همراه
دیدی دنیا را ...؟ فاصله بین بودن و نبودن را دیدی؟
ما که کارمان به کار کسی نبود...بود؟
زیر سقف دل خودمان، سر سفره خودمان، سر شادی و درد خودمان و حالا تو اینگونه اینجا می مانی و من می روم!
شاکی نمی توانم باشم. نبودنم خود خواسته است.
اما خواسته ای اجباری که نمی دانم تا کی باید متحملش شوم.
کمی احساس شکست دارم.
سخت است.....سخت که همه چیز را بگذارم و بروم.
تو را بگذارم و بروم.
مگر تو مال من نیستی؟
نیستی؟
.
.
.
می بینی دنیا را؟
دیدی دنیا را ...؟ فاصله بین بودن و نبودن را دیدی؟
ما که کارمان به کار کسی نبود...بود؟
زیر سقف دل خودمان، سر سفره خودمان، سر شادی و درد خودمان و حالا تو اینگونه اینجا می مانی و من می روم!
شاکی نمی توانم باشم. نبودنم خود خواسته است.
اما خواسته ای اجباری که نمی دانم تا کی باید متحملش شوم.
کمی احساس شکست دارم.
سخت است.....سخت که همه چیز را بگذارم و بروم.
تو را بگذارم و بروم.
مگر تو مال من نیستی؟
نیستی؟
.
.
.
می بینی دنیا را؟